- همه خانوادههای خوشحال شبیه هم هستند، امّا خانوادههای ناشاد هرکدام بهشیوهای منحصر به فرد ناشادند. البته ممکن است مشکلات خانوادگی ما منحصربهفرد به نظر برسند، امّا روانشناسان بسیاری از نشانهها و ریشههای مشکلات خانواده را مشابه میدانند. بعید است که در طول زندگی خانوادگی خود دچار مشکلی نشده باشیم. بیشتر این مشکلات شبیه هم هستند و میتوان برخی از آنها را در دسته مشکلات رایج خانوادگی قرار داد.دعوا و مشاجره: مشاجرههای خانوادگی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دعواهایی که مشخص میکنند اختلاف چیست و فرصت حلکردن آن را فراهم میکنند و مشاجرههایی بد که باعث تخریب همه پلهای ارتباطی خانواده میشوند. مسئله این نیست که در خانواده دعوایی رخ ندهد، چون غیرممکن است، مسئله این است که مشاجره چگونه باشد تا به کانون خانواده و رابطه اعضای خانواده آسیب نزند. در واقع چگونه دعواکردن از موضوع دعوا مهمتر است.
بهتر است هنگام مشاجره خونسرد باشیم و پیش از هر اقدامی کمی تأمل کنیم. سعی کنیم احساسات خود را هنگام دعوا بروز ندهیم و با غرض و بیغرض چیزی نگوییم که بعدا از آن پشیمان شویم. اگر هر دو طرف به یک اندازه و شدت مشاجره میکنند، کنترل اوضاع خیلی سخت خواهد شد. در این حالت بهتر است از محیط دعوا دور بشویم و زمان بدهیم که اوضاع آرام شود، سپس به مسئله رسیدگی کنیم.
تصمیمگیری در جایگاه والدین: بیشتر دعواهای خانوادگی بهنوعی به کودکان مربوط میشوند، مثلاً دعوا سر بچهدارشدن یا نشدن یا شیوه پرورش کودکان. در چنین مواقعی باید توجه کرد که پدر و مادر دو شخصیت مستقل دارند و نیازی نیست که حتماً همنظر باشند. فهرستی از اولویتهای خود تهیه کنید و درباره آنها با همسرتان حرف بزنید. میشود این اختلافها را با صحبت حل کرد و به توافق رسید.ایجاد تعادل بین کار و زندگی خانوادگی: زندگی خانوادگی همیشه فضایی رمانتیک و رؤیاگونه ندارد. گاهی برای کسب موفقیتهای خانوادگی یا صرفا حفظ معیشت، اعضا باید فداکاری کنند و حسابی زحمت بکشند. البته نباید وقتگذراندن با خانواده را هم فراموش کنیم. در این بین ممکن است ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی به یکی از مشکلات خانواده تبدیل شود.
کافی است کمی زمان خود را مدیریت کنیم و در برنامه کاری خود برای خانوادهمان هم جایی را در نظر بگیریم. به یاد داشته باشیم که در نهایت زمانی که با خانوادهمان میگذرانیم از همهچیز مهمتر است. پیداکردن روشهایی برای وقتگذرانی بیشتر با خانوده همیشه دشوار نیست.
ساماندهی خانواده: رسیدگی به کارهای خودتان بهقدر کافی دشوار است و حالا مسئولیت سر و سامان دادن به سایر اعضای خانواده، بهخصوص فرزندان، هم بر عهده شماست. همیشه احتمال بروز هرجومرج وجود دارد و گاهی هم نتیجهاش ناخوشایند است. برای حل این مشکل میتوانید از نرمافزارهای مدیریت زمان استفاده کنید که بهتازگی استفاده از آنها رایج شده است. با مشارکت همه اعضای خانواده برنامهای منظم اما انعطافپذیر تنظیم کنید و به دیگران هم انگیزه بدهید که نقشی در اجرای آن به عهده بگیرند و در ساماندهی خانواده مشارکت فعال داشته باشند. این کار کمک چشمگیری به حل مشکلات خانواده میکند.
مسائل مالی: یکی از مشکلات بسیار استرسزای خانواده مسائل مالی است. دعوا سر پول و خرجکردنش یکی از مشکلات زندگی امروزی در خانوادههاست. برای مدیریت مالی خانواده بهتر است اعضای خانواده، بهخصوص زن و شوهر، به درکی مشترک از دیدگاه هم به پول برسند. خود پول مسبب دعوا نیست، بلکه طرز فکر ما درباره پول باعث اختلاف میشود. با رسیدن به فهم مشترک میتوان بودجههای هفتگی و ماهانه تنظیم کرد. صرفجویی از سوی هر دو طرف نیز میتواند راهگشا باشد.
فرزندان سرکش: فرزندانی که به حرف پدر و مادر گوش نمیدهند یکی از مشکلات رایج خانوادهها هستند. در این شرایط صبر و تحمل شما را آزموده میشود. به یاد داشته باشید که لجبازی شما برای به کرسی نشاندن حرفتان اوضاع را بدتر میکند چراکه کودکان اغلب لجبازترند. شما نمیتوانید تمام کارهای فرزندانتان را کنترل کنید، اما نحوه واکنش شما کاملا دست خودتان است. با واکنش مناسب به کارهای فرزندانتان الگویی مناسب ایجاد کنید. اگر با نوجوانی سروکله میزنید که عصبی است، سعی کنید با او حرف بزنید ولی فقط زمانی نصیحتش کنید یا راهکار بدهید که خودش از شما بخواهد. فراموش نکنید که گاهی اشتباهکردن روشی برای آموختن است، پس فرصت درسگرفتن از اشتباهات را به فرزندان خود بدهید.
ارتباط نامناسب: شاید بتوان گفت ضعف گفتوگو مهمترین و شایعترین مشکل خانوادگی است. خیلی از حرفهای صریح را نمیتوان در محیط خانواده گفت. وقتی اعضای خانواده شیوه ارتباطی صحیح را ندانند یا آن را بهدرستی اجرا نکنند، مشکلات زیادی ایجاد میشود. بهطور کلی اگر شما در این حوزه ضعف داشته باشید، رابطهتان رشد نخواهد کرد. برای حل این مشکل مهم باید مهارت گفتوگو و شیوه بیان صحیح نظرات و خواستههای خود در خانواده را بیاموزیم. خوشبختانه این مهارتها آموختنی هستند و میتوان با مراجعه به مشاور خانواده، شرکت در کارگاههای مهارتافزایی یا حتی مطالعه به آنها مسلط شد و از مشکلات خانواده کاست.
بعضی از اعضای خانواده روی اعصاب هستند: همسر، فرزند، نوه یا هرکس دیگری میتواند منبع استرس شما باشد. گاهی اوقات این افراد واقعاً روی اعصاب شما راه میروند و دیوانهتان میکنند. اگر دچار این مشکل هستید، بهتر است پیش از ورود به خانه یا ملاقات با آن فرد، آماده بشوید. آمادگی ذهنی بهتر از غافلگیرشدن است. برای آرامشدن به خودتان زمان بدهید و با این واقعیت کنار بیایید که بیشتر اوقات نمیتوان دیگران را تغییر داد.
تقسیم کارهای خانه: معمولا کمتر کسی از انجام کارهای خانه لذت میبرد، اما از انجام این کارها گریزی نیست. چه بسا خیلی از این کارهای روزمره پیش پا افتاده یا خستهکننده درسهای زندگی هم با خود داشته باشند. مهم است که کارهای خانه را عادلانه بین اعضای خانواده تقسیم کنیم. علاوه بر تقسیم کارهای خانه با همسر، حتما برای کودکان هم نقشی فعال در انجام این کارها در نظر بگیریم. آنها باید رسیدگی به امور روزمره زندگیشان را بیاموزند تا در آینده سربار دیگران نباشند. اشتباه بزرگی است که برخی از پدر و مادرها همه کارهای خانه را انجام میدهند و فرزندان را به حال خود رها میکنند.دوری از خانواده: اگر از خانواده دور هستید، حتما استرس زیادی دارید و هنگام تعطیلات احساس دلتنگی میکنید. هیچچیز جای دیدار حضوری را نمیگیرد، اما میتوانید با کمک فناوریهای ارتباطی و برقراری تماس تصویری و انجام بازیهای آنلاین با اعضای خانواده تا حدی از استرس و دلتنگی خود بکاهید. پیداکردن دوستان مناسب نیز باعث میشود کمتر احساس تنهایی کنید.
نزدیکی بیش از حد به اعضای خانواده: نقطه مقابل دوری از خانواده حضور همیشگی شما پیش اعضای خانواده است، بهگونهای که حریم شخصی آنها را نقض کنید. حتّی اگر همیشه در کنار هم هستید، فرصت و فضایی را به خود و دیگر اعضا بدهید تا با خودشان خلوت کنند یا بهتنهایی برنامههای خود را پیش ببرند.
ابتلای یکی از اعضای خانواده به بیماریهای روانی: یکی از سختترین مشکلات خانوادگی ابتلای یکی از اعضای خانواده به بیماریهای روحی و روانی است. این مشکل مهم و جدی ممکن است روی همه اعضای خانواده تأثیر بگذارد. صرف اینکه فرد مبتلا یکی از اعضای خانواده شماست، نباید وجود مشکل را انکار کرد. در این مواقع کمکگرفتن از متخصصان ضروری است. با درمان تخصصی و حمایت اعضای خانواده میتوان از این مشکل عبور یا آن را مدیریت کرد.
بیوفایی و خیانت: بیوفایی که گاهی به خیانت میانجامد یکی از مشکلات چالشبرانگیز خانوادگی و از دلایل طلاق است. وقتی این اتفاق رخ میدهد، این سؤال مهم پیش میآید که آیا میتوان دوباره کانون خانواده را احیا کرد یا نه. بهترین راهحل این مشکل پیشگیری است، پیشگیری به این معنا که هر دو طرف به رابطه و خانوادهای که تشکیل دادهاند پایبند بمانند.
با این حال اگر این اتفاق افتاد، بهترین راه کمکگرفتن از متخصصان و مراجعه به مشاور است.
طلاق: طلاق ویرانکنندهترین مشکل خانوادگی است چراکه بنیان خانواده را نابود میکند. در این شرایط لازم است که از اعضای آسیبدیده حمایت عاطفی کنید. هرگز نباید آنها را سرزنش کنید یا از خود برانید. طلاق چه برای یکی از اعضای خانواده رخ بدهد و چه برای خود شما، بسیار ناگوار است. میتوان با کمک مشاور خانواده و نیز حمایت عاطفی اعضای خانواده از یکدیگر این دوران را گذراند.